وبلاگ :
منتظران ظهور نزديك است
يادداشت :
مقام محو
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ساسان
فعل رفتن رو صرف کن : رفتم رفتي رفت ساکت مي شوم، مي خندم، ولي خنده ام تلخ مي شود.استاد داد مي زند : خوب بعد؟ ادامه بده و من مي گويم : رفت .رفت رفت. رفت و دلم شکست..غم رو دلم نشست.رفت شاديم بمرد.شور از دلم ببرد . رفت..رفت.رفت و من مي خندم و مي گويم:خنده تلخ من از گريه غم انگيزتر است...کارم از گريه گذشته است به آن مي خندم